دل شکسته

«جانا چرا نگویی غیبت بس است دیگر؟» ««عجل علی ظهورک» مهدى! دلم شکسته»

دل شکسته

«جانا چرا نگویی غیبت بس است دیگر؟» ««عجل علی ظهورک» مهدى! دلم شکسته»

احساس‌ها، همه بغض شد، اشک شد، جاری شد، ایام گذشت و ما منتظریم که به یک‌باره بگویى: جمعه را آذین ببندید؛ می‌آیم. کِی زمین چنین جمله‌ای را از خورشید خواهد شنید؟ ما منتظریم کی می‌آیى؟

آخرین مطالب

۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۱ ثبت شده است


تو می‌آیی ای یار درخشان که در راهی و با خود واژه‌هایی را می‌آوری که هم‌خانواده صبحند و تمام دل‌های تاریک در گنداب‌های هواپرستی رهایی می‌یابند.
تو می‌آیی و شاید آدینه بعد...


۲۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر
منتظران چشم به راه...

دیده از افق فرو گیرید...

به درون خود بنگرید....

بوی انتظار را در بهار دل‌هایتان استشمام می‌کنید؟

پس به کدامین بهار، به انتظار نشسته‌اید؟

به کدامین منتظر، در افق چشم دوخته‌اید؟

به کدامین آبرو، ادّعای آمدن دارید؟

به کدامین دل، نوای العجل دارید؟

به کدامین انتظار، منتظرید؟

به ناگاه، در تلاطم ثانیه‌های خجلت و شرم،

آخرین سخن، این بود...

"استغفرالله و اسئله التوبه"
۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

دریایی

به خدا

بدون ناخدا

نمی توان رسید.

۱۲ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

می خواهم مثل تو شوم، می دانم که نمی شود امّا من تصمیمِ خودم را گرفته ام. پس زودتر بیا.
۰۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۰:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
شب بود
شبی تاریک
وخفاشان در نخلستان ها در کمین خون
صدای اروند رود می گفت
ما پیروزیم
ترس از بمباران شیمیائی
ناله های دردناک
تاول پوست
من نمی دانم چرا ما آدم ها
فراموش کاریم
من نمی دانم کدام مادر
چشم بر قاب عکس عزیزی دارد
من نمی دانم خاک ایران
چرا فریاد نمی زند
شهیدان زنده اند
شاید من
گرفتار خودم یا گرفتار هوس هایم
یادم آمد آن روز
خون سرخی که می رفت با اروند رود
و بدن های پاره
من نمی دانم
چرا ما آدم ها مهربان نیستیم
گل را لگد مال می کنیم
و در عروسی خفاشان می رقصیم
من نمی دانم تاریخ کجایش
با غرور گفت که من ایرانی هستم.
من نمی دانم
کدام نامردی خود را به رنگ فرشتگان می سازد
یا که ابلیس در کدام لباس زیبا
بر ما لبخند خواهد زد.
۰۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۳:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
آقا دلت گرفته و چشمت بهاری است
از دیده ی تو کوثر احساس جاری است
آقا به یاد فاطمه شوریده می شوی
آری اساس عشق به زهرا مداری است
عرض ادب به ساحت مادر فریضه است
این اشکها نشانه ی والا تباری است
ما کارمان دعای فرج خواندن است وبس
این روزها که کار شما گریه زاری است
روضه کجا گرفته ایی ، ای وارث فدک
این روضه بی خزان و همیشه بهاری است
بر شیعه زخم خنجرشان کارگر نبود
این زخم سیلی است که بر شیعه کاری است
آقا شما بپرس : که پهلو شکسته را
دیگر چه جای هر شب ناقه سواری است
کوچه به کوچه ، شهر ، به صبح ظهورتان
از خون سرخ مادرتان ، لاله کاری است
۰۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۲:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
باران که می‌بارد همه چیز به هم می‌ریزد.
باران که می‌بارد دلمان می‌خواهد برویم زیر باران و راه برویم.
باران که می‌بارد از بس که هول می‌شوم بی‌چتر و بی‌بهانه می‌روم زیر باران.
بدم می‌آید از چتر ،از
باران دوست‌های چتر به دست .  
مانده ام چرا بعضی میترسند از باران  از خیس شدن لباس مارکشان یا از به هم ریختن آرایش صورتشان.
مگر میشود از پشت پنجره عاشق باران شد. مانده‌ام که چطور می‌شود زیر باران نرفت و خیس نشد و از باران گفت.
باران که می‌بارد
بعضی‌ها به هم می‌ریزند. زود و تند و سریع دلشان یک گوشه دنج و بی‌باران می‌خواهد که کز کنند و بمانند تا باران بند بیاید.
من مانده‌ام و این همه کرامت و بزرگی باران. من اگر بودم برای آدم‌های پشت پنجره نمی‌باریدم. من اگر بودم برای باران دوست‌های چتر به دست نمی‌باریدم.
من اگر بودم ...
به خدا باران خیلی مرد است. که هنوز گاه و بیگاه می‌بارد. بروید از کویر بپرسید که باران یعنی چه؟ بروید از رود‌های خشک شده بپرسید که باران یعنی چه؟
بروید از زمین‌های تشنه بپرسید که باران چیست؟ من که می‌گویم باران برای ما نمی‌بارد. باران می‌بارد که تمام عاشقان بارانی دلشان حال بیاید و روحشان تازه شود. 
باران می‌بارد برای زمین‌های تشنه که نمی‌دانند چتر چیست.باران می‌بارد برای رودهای خشکیده که بی‌پنجره‌اند. باران می‌بارد برای خاطر کویری که دور افتاده است از لطافت او. 
باران می‌بارد برای مرام مردمانی که در خیابان‌های بارانی دلشان پر می‌کشد برای باران زده های در راه مانده خیس. برای مردمانی که دلشان می‌خواهد زیر باران، دست باران زده ‌های خیس را بگیرند و پناهشان بدهند.
 باران می‌بارد برای شهری که کوچک است و نمی‌تواند بزرگی باران را ببیند.
همین است که مات می‌شود. قفل می‌شود. به هم می‌ریزد. باران که می‌بارد همه چیز به هم می‌ریزد. باران زیباست و وقتی می‌بارد آن وقت است که تمام نازیبایی‌های این شهر و آن شهر رخ می‌نماید و آن وقت است که همه چیز به هم می‌ریزد.
باران که می‌بارد خوب است. کسی اشک‌های کودکانی با کفش‌های سوراخ دار را نمی‌بیند.  باران که می‌بارد، من به هم می‌ریزم که همه چیز به هم می‌ریزد.



جهانی منتظر باران است،ای کاش حضرت باران ببارد...
۰۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۰:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر