دل شکسته

«جانا چرا نگویی غیبت بس است دیگر؟» ««عجل علی ظهورک» مهدى! دلم شکسته»

دل شکسته

«جانا چرا نگویی غیبت بس است دیگر؟» ««عجل علی ظهورک» مهدى! دلم شکسته»

احساس‌ها، همه بغض شد، اشک شد، جاری شد، ایام گذشت و ما منتظریم که به یک‌باره بگویى: جمعه را آذین ببندید؛ می‌آیم. کِی زمین چنین جمله‌ای را از خورشید خواهد شنید؟ ما منتظریم کی می‌آیى؟

آخرین مطالب

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دست نوشته» ثبت شده است

سلام

سلام، سنگ صبور  !

سلام ای اسطوره صبر!

سلام، ای کوه بردباری !

کوهها ،چون گدایانی خیزان ،به امید اندکی از این همه شکیبایی بیتاب شده اند و دریاها پیش پای اقیانوس صبرت حقیر. 

سلام، ای که نامت اسم اعظم صبراست! صبر هم شرمنده ی توست که نمیتواند عظمت کارت را بیان کند.

سلام بر تو که «داغ» ،«زخم» و«فراق» عزیزانت را نِگَریستی و نَگریستی، که مبادا احساس خویش را به وظیفه الهی ترجیح داده باشی!

درود بر تو و لحظه هایی که تو در امتحان الهی قبول شدی!

درود بر کربلا، درود بر شهادت و درود بر تو که آموختۀ مکتب زینب(س)ای.

اگر آن چراغ صبر و شکیبایی ات روشن گر ره نبود، امروز کودکان،نوجوانان و جوانانمان چگونه می دانستند

ایستادن را . نشکستن و خم به ابرو نیاوردن را. از عزیز، مشتی خاک دیدن و تفسیری جز «ما رأیت الا الجمیل» .

نداشتن را ...


----------

به بهانه تشییع 5 شهید که از زندانهای رژیم بعث وارد وطن شدند(2نفر بانام و 3 نفر گمنام)


۰۱ آبان ۹۱ ، ۰۰:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر
من از تو نمی نویسم !..
تو ...
خودت در واژه ها می نشینی ..!
خودت قلم را وسوسه می کنی !!

 و قلم بیدار می شود !!




۱۳ شهریور ۹۱ ، ۲۱:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر
افکارم
مثل مجسمه های ابری
آرزوی باریدن را
درد می کشند
درد...
۱۲ مرداد ۹۱ ، ۲۳:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر
خدایا

دستم به آسمانت نمی رسد
اما تو که دستت به زمین می رسد

" بلندم کن "

۰۴ مرداد ۹۱ ، ۱۲:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

دریایی

به خدا

بدون ناخدا

نمی توان رسید.

۱۲ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
باران که می‌بارد همه چیز به هم می‌ریزد.
باران که می‌بارد دلمان می‌خواهد برویم زیر باران و راه برویم.
باران که می‌بارد از بس که هول می‌شوم بی‌چتر و بی‌بهانه می‌روم زیر باران.
بدم می‌آید از چتر ،از
باران دوست‌های چتر به دست .  
مانده ام چرا بعضی میترسند از باران  از خیس شدن لباس مارکشان یا از به هم ریختن آرایش صورتشان.
مگر میشود از پشت پنجره عاشق باران شد. مانده‌ام که چطور می‌شود زیر باران نرفت و خیس نشد و از باران گفت.
باران که می‌بارد
بعضی‌ها به هم می‌ریزند. زود و تند و سریع دلشان یک گوشه دنج و بی‌باران می‌خواهد که کز کنند و بمانند تا باران بند بیاید.
من مانده‌ام و این همه کرامت و بزرگی باران. من اگر بودم برای آدم‌های پشت پنجره نمی‌باریدم. من اگر بودم برای باران دوست‌های چتر به دست نمی‌باریدم.
من اگر بودم ...
به خدا باران خیلی مرد است. که هنوز گاه و بیگاه می‌بارد. بروید از کویر بپرسید که باران یعنی چه؟ بروید از رود‌های خشک شده بپرسید که باران یعنی چه؟
بروید از زمین‌های تشنه بپرسید که باران چیست؟ من که می‌گویم باران برای ما نمی‌بارد. باران می‌بارد که تمام عاشقان بارانی دلشان حال بیاید و روحشان تازه شود. 
باران می‌بارد برای زمین‌های تشنه که نمی‌دانند چتر چیست.باران می‌بارد برای رودهای خشکیده که بی‌پنجره‌اند. باران می‌بارد برای خاطر کویری که دور افتاده است از لطافت او. 
باران می‌بارد برای مرام مردمانی که در خیابان‌های بارانی دلشان پر می‌کشد برای باران زده های در راه مانده خیس. برای مردمانی که دلشان می‌خواهد زیر باران، دست باران زده ‌های خیس را بگیرند و پناهشان بدهند.
 باران می‌بارد برای شهری که کوچک است و نمی‌تواند بزرگی باران را ببیند.
همین است که مات می‌شود. قفل می‌شود. به هم می‌ریزد. باران که می‌بارد همه چیز به هم می‌ریزد. باران زیباست و وقتی می‌بارد آن وقت است که تمام نازیبایی‌های این شهر و آن شهر رخ می‌نماید و آن وقت است که همه چیز به هم می‌ریزد.
باران که می‌بارد خوب است. کسی اشک‌های کودکانی با کفش‌های سوراخ دار را نمی‌بیند.  باران که می‌بارد، من به هم می‌ریزم که همه چیز به هم می‌ریزد.



جهانی منتظر باران است،ای کاش حضرت باران ببارد...
۰۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۰:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر