میتوان آبی زیست
میتوان آبی مرد
میتوان آبی بود
میتوان با آبی راه منزل پیمود
میتوان اما ما ....
وان یکاد الذین کفروا لیزقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون انه لمجنون وماهو الا ذکر للعالمین!
... این ذکر رابرایت ، بارها درگوش باد دمیده ام تابرق شور چشمان رااز سرت بگرداند می گویند من مجنونم می گویند همه شعرهایم شعار است می گویند روزی می آید که تورا بفروشم اما من می دانم لیلائیت راندیده اند به همه شان گفته ام که تورا با شعور خویش گزید ه ام سرشان فریاد کشیده ام که سیم سیاه خود نگه دارید من یوسف خودرا به کسی نمی دهم ! می بینی شیرینترین ! که رنج بیستون با من چه کرد ؟ صدای تیشه ام می آید ؟ یک وقت نگویی دیگر نمی خواهدم یک وقت خیال نکنی گذاشته ام رفته ام من هستم هنوز من پای حرفم ایستاده ام !
اگه مشکلی پیش اومد بگید تا دوباره آپلود کنم.
http://uplod.ir/q7pj2w45stbz/_________________________.pdf.htm