تمام شکوه هایت را فریاد کن...
شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۰، ۱۰:۵۷ ب.ظ
خلاصه، حرف آخرت را با امام بزن و همه شکوههایت را فریاد کن:
مولای من!
بیآمدنت
هر کار ناتمام است
که زمین در عطش عدالت میسوزد
و آسمان را
غمباد چرکینی است
که جز به گریه نخواهد مرد
آه که بی تو
بر زمین خدا چهها رفت
ـ و بر ما ـ
بی تو ابرهای سترون
دل را در حسرت شکفتن
در حسرت سبز ماندن
به گریه نشاندند
بی تو دریا را
به جرم خروش
تازیانه زدند
و کوه را
به گناه ایستادن
به گلوله بستند
بیتو قناریهای عاشق را
بر نطعی خارینه
سر بریدند
بی تو صحرا صحرا شقایق را
در نفس سمومی زهرناک
خاکستر کردند
بی تو زمین به کسالت تن داد
و آسمان به اسارت رخوت
اما دلهای ما
هیچگاه تسلیم کسالت نشد
و دستهایمان
تا قلّهای بر پیشانی آسمان
بالا رفت
و دعای فرج خواندیم
و نماز را
با شمشیر قامت بستیم
بی تو...
بی تو...
مولای من!
بیآمدنت
هر کار ناتمام است
که زمین در عطش عدالت میسوزد
و آسمان را
غمباد چرکینی است
که جز به گریه نخواهد مرد
آه که بی تو
بر زمین خدا چهها رفت
ـ و بر ما ـ
بی تو ابرهای سترون
دل را در حسرت شکفتن
در حسرت سبز ماندن
به گریه نشاندند
بی تو دریا را
به جرم خروش
تازیانه زدند
و کوه را
به گناه ایستادن
به گلوله بستند
بیتو قناریهای عاشق را
بر نطعی خارینه
سر بریدند
بی تو صحرا صحرا شقایق را
در نفس سمومی زهرناک
خاکستر کردند
بی تو زمین به کسالت تن داد
و آسمان به اسارت رخوت
اما دلهای ما
هیچگاه تسلیم کسالت نشد
و دستهایمان
تا قلّهای بر پیشانی آسمان
بالا رفت
و دعای فرج خواندیم
و نماز را
با شمشیر قامت بستیم
بی تو...
بی تو...
۹۰/۱۲/۱۳
------------
ای نوبهار چشم به راه تو مانده ایم
دلواپس فروغ نگاه تو مانده ایم
اینگونه در غروب غریبانه غرور
یاد طلوع گاه به گاه تو مانده ایم
در گیر و دار وحشت این قرن سرب و دود
مجنون چشم های سیاه تو مانده ایم
ای مرد، مرد همسفر لحظه گذر
در سایه خیال پناه تو مانده ایم
این شهر را خسوف مداوم گرفته است
تنها به شوق صورت ماه تو مانده ایم
اینجا تمام رهگذرانش غریبه اند
ای نوبهار چشم به راه تو مانده ایم
---------------------------
یاعلی