نیاز به آرامشی دارم که در آن خود را بیابم و آنگاه نشان جان را از او بگیرم،
و تا منزل جانان با او همسفر گردم.
مقابل آینة سکوت میایستم و به خود مینگرم.
آینه به دیدهام نشانة جان را میدهد و مردمک چشمانم را تشنة جانان میکند.
میخواهم با مهدی باشم با چشمه زندگی، با چشم خدا و با زُلالی ناب؛
به سکوت نیاز دارم، به آرامش، به خلوت انس تا از پردة خیالات رها شوم
و تا منزل جانان با او همسفر گردم.
مقابل آینة سکوت میایستم و به خود مینگرم.
آینه به دیدهام نشانة جان را میدهد و مردمک چشمانم را تشنة جانان میکند.
میخواهم با مهدی باشم با چشمه زندگی، با چشم خدا و با زُلالی ناب؛
به سکوت نیاز دارم، به آرامش، به خلوت انس تا از پردة خیالات رها شوم
جمال یار ندارد نقاب چهره ولی
تو خاک ره بنشان تا نظر توانی کرد