دل شکسته
«جانا چرا نگویی غیبت بس است دیگر؟» ««عجل علی ظهورک» مهدى! دلم شکسته»
دل شکسته
«جانا چرا نگویی غیبت بس است دیگر؟» ««عجل علی ظهورک» مهدى! دلم شکسته»
خانه
درباره من
سرآغاز
تماس با من
سید اهل قلم
احساسها، همه بغض شد، اشک شد، جاری شد، ایام گذشت و ما منتظریم که به یکباره بگویى: جمعه را آذین ببندید؛ میآیم. کِی زمین چنین جملهای را از خورشید خواهد شنید؟ ما منتظریم کی میآیى؟
خلاصه آمار
کلمات کلیدی
مناجات با امام زمان
دست نوشته
شهید و شهادت
مناسبت ها
دانلود کتاب بانو و سگ ملوس
بایگانی
مرداد ۱۳۹۲
(۱)
خرداد ۱۳۹۲
(۱)
بهمن ۱۳۹۱
(۲)
دی ۱۳۹۱
(۱)
آذر ۱۳۹۱
(۱)
آبان ۱۳۹۱
(۱)
مهر ۱۳۹۱
(۱)
شهریور ۱۳۹۱
(۲)
مرداد ۱۳۹۱
(۵)
تیر ۱۳۹۱
(۴)
خرداد ۱۳۹۱
(۴)
ارديبهشت ۱۳۹۱
(۷)
فروردين ۱۳۹۱
(۷)
اسفند ۱۳۹۰
(۶)
بهمن ۱۳۹۰
(۴)
دی ۱۳۹۰
(۷)
آذر ۱۳۹۰
(۷)
آبان ۱۳۹۰
(۶)
مهر ۱۳۹۰
(۵)
شهریور ۱۳۹۰
(۱۱)
مرداد ۱۳۹۰
(۲۹)
تیر ۱۳۹۰
(۹)
خرداد ۱۳۹۰
(۴)
ارديبهشت ۱۳۹۰
(۷)
فروردين ۱۳۹۰
(۸)
آخرین مطالب
۹۲/۰۵/۰۸
شتاب کن!
۹۲/۰۳/۱۶
من هم آمدم!
۹۱/۱۱/۲۷
یادت بخیر...
۹۱/۱۱/۲۶
ستاره ی سهیل
۹۱/۱۰/۱۴
آسوده بخواب....
۹۱/۰۹/۱۸
شاهرگش را میزنم...
۹۱/۰۸/۰۱
سلام ای اسطوره صبر!
۹۱/۰۷/۰۱
عاشقانه هایم برای تو ...
۹۱/۰۶/۱۳
وسوسه!!!
۹۱/۰۶/۱۱
در سراشیبی میروم...
پیوندهای روزانه
استقبال جهانی از مسابقه ایرانی
پیوندها
وبلاگ رسمی شرکت بیان
کویر
میم.ز
متفاوت
کتابناک
خبرنویس
معصومانه
نردبان ربنا
راه آسمان
عروج ستاره
باران آفتابی
شروین آبی
باران تنهایی
کوی گمنامان
آفتاب مهربانی
بیداری اندیشه
بچه های آسمان
تـنــها لایـق عـشـق
دلسروده های مهدوی
راضی به رضای خدا باش!
دل نوشته های ابجی الهام
وبلاگ خواهر شهیدمحیاداودیان (در مدح عشق)
سهم من
من و نخاع
ترنم یک آرزو
بهشتِ علی
گلهای وحشی
عشق اول و اخر
بچه های آسمان
خبرگزاری ایران وجهان
مطالب جالب و خواندنی
پایگاه ادبی فرهنگی دل آباد
بزرگترین وبلاگ تخصصی کامپیوتر در ایران!
یا مهدی ادرکنی
صندوق بیان
استادان علیه تقلب
مسابقات برنامه نویسی بیان
گناه و اشک
جمعه, ۴ آذر ۱۳۹۰، ۱۱:۲۰ ق.ظ
چگونه به گناه آلوده باشم در حالی که همیشه نگاهت به من بوده و برایم اشک ریخته ای ؟
۹۰/۰۹/۰۴
۰
۰
مناجات با امام زمان
نظرات
(۱)
۰۴ آذر ۹۰ ، ۱۴:۵۶
بنده خدا
یوسف، ای گمشده در بی سر وسامانی ها!
این غزل خوانی ها، معرکه گردانی ها
سر بازار شلوغ است، تو تنها ماندی
همه جمع اند، چه شهری، چه بیابانی ها
چیزی از سوره یوسف به عزیزی نرسید
بس که در حق تو کردند مسلمانی ها
همه در دست، ترنجی و از این می رنجی
که به نام تو گرفتند چه مهمانی ها
خواب دیدم که زلیخایم و عاشق شده ام
ای که تعبیر تو پایان پریشانی ها
عشق را عاقبت کار پشیمانی نیست
این چه عشقی است که آورده پشیمانی ها؟
"این چه شمعی است که عالم همه پروانه اوست؟"
این چه پروانه که کرده است پر افشانی ها؟
یوسف گمشده! دنباله این قصه کجاست؟
بشنو از نی که غریب اند نیستانی ها
بوی پیراهن خونین کسی می آید
این خبر را برسانید به کنعانی ها
DH UGD
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کد امنیتی *
ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته میشوند
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!
این غزل خوانی ها، معرکه گردانی ها
سر بازار شلوغ است، تو تنها ماندی
همه جمع اند، چه شهری، چه بیابانی ها
چیزی از سوره یوسف به عزیزی نرسید
بس که در حق تو کردند مسلمانی ها
همه در دست، ترنجی و از این می رنجی
که به نام تو گرفتند چه مهمانی ها
خواب دیدم که زلیخایم و عاشق شده ام
ای که تعبیر تو پایان پریشانی ها
عشق را عاقبت کار پشیمانی نیست
این چه عشقی است که آورده پشیمانی ها؟
"این چه شمعی است که عالم همه پروانه اوست؟"
این چه پروانه که کرده است پر افشانی ها؟
یوسف گمشده! دنباله این قصه کجاست؟
بشنو از نی که غریب اند نیستانی ها
بوی پیراهن خونین کسی می آید
این خبر را برسانید به کنعانی ها
DH UGD