دل شکسته

«جانا چرا نگویی غیبت بس است دیگر؟» ««عجل علی ظهورک» مهدى! دلم شکسته»

دل شکسته

«جانا چرا نگویی غیبت بس است دیگر؟» ««عجل علی ظهورک» مهدى! دلم شکسته»

احساس‌ها، همه بغض شد، اشک شد، جاری شد، ایام گذشت و ما منتظریم که به یک‌باره بگویى: جمعه را آذین ببندید؛ می‌آیم. کِی زمین چنین جمله‌ای را از خورشید خواهد شنید؟ ما منتظریم کی می‌آیى؟

آخرین مطالب

دررمضان روحانیت تو روزه دار شدم!!!

سه شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۱، ۰۳:۴۵ ب.ظ
می ترسم دیر برسی وکار از کارم بگذرد می ترسم سربزنگاه دست از تو بردارم ؛ دلی دارم ربودنی واحوالی دارم پرسیدنی سفارش کردی بواب دلم باشم دربستم وکسی راراه ندادم گفتی قلب مصحف بصراست ؛ چشمم را تنها بروی یاس خیره کردم وصیت کردی که صابروا ورابطوا خودم را به تورساندم وناشکیبائیم رافقط به تو گفتم . نماز راروبه بیت عتیق عاطفه ات گزاردم ودررمضان روحانیت تو روزه دار شدم . درحج ، پی تمتع از توبودم ودرجهاد ، توجه تورا طلبیدم . بافرضیه ، برای رضای تو پیوند خوردم وحرام رابه حرمت تو کناری نهادم . حالا که دوستت درمانده است ؛
... بگذار ازتوتقاضایی نکنم ! بگذار حاجتم را نگویم ! توخود بهترمرام دوستی می دانی ورسم عاشقی ومعشوقی می شناسی
... دوباره مه درعمق دره ها فرو می نشیند وشفایت سینه ات ، پژواک تپشی رابه من می رساند؛ ؛ تپشی اشک آلود ! بیاد می آوری مفیدت را وشهامتش رادرمرز بانی ؛ خاطراتت را بابحرالعلوم ازذهن می گذرانی ! مارا می بینی وحسرت یقین سید طاووس رامی خوری ! می روی این بابویه ، برای صدوق وهمسایه اش فاتحه می خوانی وبعد برایشان از خودت می گویی . می گویی : سراز خاک بردارید ! مگر همه زندگیتان ، دنبال من نبودید ! بلند شوید دیگر ! من آمده ام ! برخیزید ! نگذارید زهر غربت را سر بکشم مگر نمی خواستید مدافع من باشید ! این مدعیان شب را شتررهواری گرفتند ورفتند کسی نمانده است مرا برای خوشی خودشان می خواستنند مرامی خواستند که زندگیشان بی دغدغه بگذرد مراکرده بودند مامور رفاهشان! کجائید شمایی که خاطر مرا درفقر ونداری می خواستید ؟ شمایی که ذلت بامن برایتان لذت داشت ، شمایی که عارتان می شد مرا وسیله آسودن خودکنید ! شمایی که مایه افتخار من بودید ؛ کجائید کربلائیان ؟ کجائید عاشورائیان ؟ میان اینهمه ساکنان زمین ، یک یعقوب ، پیدا نمی شود یک شهر نیست که بوی کنعان بدهد ؟... آیا این قوم سامری پرست از یاد برده اند مرا ؟ کسی نیست نهیبشان بزند ؟ آیا بامن همان می کنند که باناقه صالح کردند ؟....
همانجاست که «عبرات » ازلب نگاهت می چکد وشبنم بجا مانده ازمه ، برگ برگ سبزه زارانت راترمی کند :

الهی الهی این رحمتک التی هی نصره المستضعفین من الانام واین این کفایتک التی هی جنه المستهدفین لجور الایام الی الی یارب نجنی من القوم الظالمین انی مسنی الضر وانت ارحم الراحمین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی