دل شکسته

«جانا چرا نگویی غیبت بس است دیگر؟» ««عجل علی ظهورک» مهدى! دلم شکسته»

دل شکسته

«جانا چرا نگویی غیبت بس است دیگر؟» ««عجل علی ظهورک» مهدى! دلم شکسته»

احساس‌ها، همه بغض شد، اشک شد، جاری شد، ایام گذشت و ما منتظریم که به یک‌باره بگویى: جمعه را آذین ببندید؛ می‌آیم. کِی زمین چنین جمله‌ای را از خورشید خواهد شنید؟ ما منتظریم کی می‌آیى؟

آخرین مطالب

پدر !تو رفتی و ....

شنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۰، ۰۹:۱۰ ب.ظ
پدر !تو رفتی و ندیدی چروک بر چهره خورشید نشست و اشک در چشمان خسته نرگس.
تو رفتی و ندیدی رنگ از رخ بنفشه ها پرید و خون از جگر لاله ها سرازیر شد.
تو رفتی و ندیدی تسبیح فرشتگان رنگ غم گرفت و زمزمه آبی آسمان به خاکستری گرائید.
تو رفتی و ندیدی ترنم عارفانه باران به تاملی غمگنانه نشست.
تو رفتی و ندیدی درختان چه سبز گریستند و ماهیان چه غمگنانه سر بردامان دریا فرو بردند.
تو رفتی و ندیدی اشک چه رسوب سپیدی بر مژگان چمن گذاشت.
تو رفتی و ندیدی نخلها چه زود عصای پیری بر سر دست گرفتند و پیچکِ درد چه محکم بر ساقه وجود پیچید.
تو رفتی و ندیدی گیسوان بلند تاریخ چه شبانه به سپیدی نشست.
تو رفتی و ندیدی بغض در گلوی کوهها ترکید و دل سخت صخره ها لرزید.
تو رفتی و ندیدی آسمانیان بر ما زمینیان چه خرده ها نگرفتند و چه ملامت ها که نکردند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی