دل شکسته

«جانا چرا نگویی غیبت بس است دیگر؟» ««عجل علی ظهورک» مهدى! دلم شکسته»

دل شکسته

«جانا چرا نگویی غیبت بس است دیگر؟» ««عجل علی ظهورک» مهدى! دلم شکسته»

احساس‌ها، همه بغض شد، اشک شد، جاری شد، ایام گذشت و ما منتظریم که به یک‌باره بگویى: جمعه را آذین ببندید؛ می‌آیم. کِی زمین چنین جمله‌ای را از خورشید خواهد شنید؟ ما منتظریم کی می‌آیى؟

آخرین مطالب

ما که هستیم؟

شنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۰، ۱۱:۱۱ ب.ظ
پدر تو رفتی و ندیدی بعد از رفتنت:
موریانه غربت با چهارچوبه دلمان چه میکند.
تو رفتی و ندیدی که تنهایی چگونه جانمان را میکاود و چنگ بر جگرمان میزند.
تو رفتی و ندیدی که سوز بی کسی در این برهوت غربت چه بر سر این نهال نازک وجود،می اورد.
تو رفتی و ندیدی که داغ با دل شقایق چه میکند.
تو رفتی و این زبانه هایِ اشکِ ما به تو می گوید که درد هجران ،گاهی این گونه تجلی میکند.
تو رفتی و نگفتی ما که هستیم که در غم فراغت اینچنین قلم می زنیم
ما همان فرزندان مظلوم ابادانیم ،شلمچه زادگان سوسنگرد نژادیم،ما از تبار خونین شهریم،ما از نژاد هویزه ایم و نسبمان به واسطه چند پل به اروند میرسد.
ما زخم بسیار خورده ایم و داغ بسیار دیده ایم.

نظرات  (۱)

سلام
مثل همیشه عالی بود. پستای خوبی میذارید. خدا خیرتون بده.
موفق باشی
یا علی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی