دل شکسته

«جانا چرا نگویی غیبت بس است دیگر؟» ««عجل علی ظهورک» مهدى! دلم شکسته»

دل شکسته

«جانا چرا نگویی غیبت بس است دیگر؟» ««عجل علی ظهورک» مهدى! دلم شکسته»

احساس‌ها، همه بغض شد، اشک شد، جاری شد، ایام گذشت و ما منتظریم که به یک‌باره بگویى: جمعه را آذین ببندید؛ می‌آیم. کِی زمین چنین جمله‌ای را از خورشید خواهد شنید؟ ما منتظریم کی می‌آیى؟

آخرین مطالب

بیایید ای اهل بیت عشق!

شنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۰، ۰۳:۵۲ ق.ظ
بیایید ای اهل بیت عشق!
این قلم میخواهد دو رکعت نماز مصیبت بخواند.
این قلم داغ بسیار دیده است و زخم بسیار خورده است ومصیبت بسیار کشیده است.
اما...اما اکنون گرد یتیمی بر سرش نشسته است,داغ پدر دیده است.
تا وقتی پدر بود ،این قلم هر گاه رعشه ای بر اندامش می افتاد ،هر جا سستی میگرفت،هر وقت دلش تنگ میشد یا می شکست،هر زمان جگرش ملتهب میشد یا میگداخت و حتی گاهی که فرقش شکاف بر میداشت ،عرض حال به پیشگاه پدر میبرد و بار طاقت سوز مصیبت را پیش او بر زمین می گذاشت و...
پدر گاهی به دست استحالتی ،گاهی به لبخند محبتی ،گاهی به فریاد خشونتی وگاهی به نگاه عطوفتی همۀ خستگی را از تن قلم در میبرد ودر حال از شکستگیهای گذشته قلمی تازه میساخت و روانه میدان آینده میکرد.
اما اکنون چه کند این قلم شکسته و چه بگوید این زبان بسته؟!
آری یتیمی ما یتیمی مکرر است،یتیمی هزار باره است.
پدر !این داغ تنها داغ ما نیست،داغ قبیله انسانیت است،داغی است که هیچ گاه از سینه انتظار پاک نمیشود.
پدر !حتی در و دیوار این دیار ،جای خالی تو را تاب نمی اورند.
گلدسته های مسجد کوفه حیران مانده اند که از این پس به امامت که اقتدا کنند.
بغض در مناره هاپیچیده است و منبر و محراب در غمی جانکاه فرو رفته است.
نخلستانها که چون پیراهنی تو را در خویش گرفته بودند و هر سحر گاه بوی تو بر بال نسیم،در زوایای مشامشان می پیچید،اینک مبهوت و غمزده ایستاده اند و جای خالی تو را در خویش مویه میکنند .
کوههای مدینه که با حضور تو به استواری خویش میبالیدند ،اینک خسته و فسرده و غمگین ،سر به دامن کشیده اند و دست بر شانه هم گذاشته اند ،تا نیفتند و فرو نریزند.
کوچه پس کوچه های کوفه که نیمه شب قدمهای تو در گوش دلشان طنین می افکندو عطر مناجات تو در در جانشان میپیچید ،اینک چه غریبانه در خویش شکسته اند .
ای پدر !نسیم مصیبت اگر چه از حرکت و ضربت ان شمشیر شوم و نامیمون وزیدن گرفته است اما به طرفةالعینی جهان را در نوردیده است.
پدر تو رفتی و نگفته بسیار مانده است.
  

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی