تکرار
جمعه, ۱۷ تیر ۱۳۹۰، ۱۰:۱۵ ق.ظ
آقاجان! سری به سجده و هزاران قفل بسته بر ضریح بزن. هر عصر جمعه شمعی کنار امام زاده ای، تکرار، تکرار، تکرار.
نه! گله نمی کنم آقا.
اگر نبود انتظار تو، چقدر غم فراوان بود! خش خش خشنِ خشونت، گوش هامان را کر کرده است و می آزاردمان.
ناقوس بلند «من»، سایه گاه گاه خود را بر جهان بی تو گسترانیده و پنجه های گلوگیر و پر وحشت، نزدیک است بازدم را از یاد زمانه محو کند.
۹۰/۰۴/۱۷