یک اشارت! یک بشارت!
پنجشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۲:۱۶ ب.ظ
از اولش برای تو آمدم؛ با یک اشارت! یک بشارت!
سید.. که زنگ زد، معطل نکردم؛ ذوق کردم. انگار تو مرا طلبیدی! انگار مرا از چاه، بیرون کشیدی. مرا غلامت نامیدی. قربانت بروم. فدایت بشوم. همه جا، مرا با نام تو می شناسند: «مهدی»!
می دانم عهدم را شکستم؛ اما هنوز عاشقت هستم. باور کن فقط خسته ام؛ دل شکسته ام! ولی هرگز از پای ننشستم. به هیچ کس دل نبستم. من هنوز، همان مهدی هستم!
حالا چند سال گذشت!؟ هنوز هم «سید» زنگ می زند و یاد تو، به دلم چنگ می زند. همه آنهاکه با من آمده بودند، رفتند! حالا، با انبوه اشک و آهم، تنهای تنها «تو را من چشم در راهم»! آنها هم که رفتند، مثل ماهند. می دانم تو را می خواهند. سر به راهند. باور کن، نه اهل گناهند، و نه در پی حشمت و جاهند!
سید.. که زنگ زد، معطل نکردم؛ ذوق کردم. انگار تو مرا طلبیدی! انگار مرا از چاه، بیرون کشیدی. مرا غلامت نامیدی. قربانت بروم. فدایت بشوم. همه جا، مرا با نام تو می شناسند: «مهدی»!
می دانم عهدم را شکستم؛ اما هنوز عاشقت هستم. باور کن فقط خسته ام؛ دل شکسته ام! ولی هرگز از پای ننشستم. به هیچ کس دل نبستم. من هنوز، همان مهدی هستم!
حالا چند سال گذشت!؟ هنوز هم «سید» زنگ می زند و یاد تو، به دلم چنگ می زند. همه آنهاکه با من آمده بودند، رفتند! حالا، با انبوه اشک و آهم، تنهای تنها «تو را من چشم در راهم»! آنها هم که رفتند، مثل ماهند. می دانم تو را می خواهند. سر به راهند. باور کن، نه اهل گناهند، و نه در پی حشمت و جاهند!
۹۰/۰۲/۰۱
___$$$$$$$$$$,,_______________,,$$$$$$$$$$*
____$$$$$$$$$$$$___ ._____.___$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$,_'.____.'_,,$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$,, '.__,'_$$$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$$$.@:.$$$$$$$$$$$$$$$$
______***$$$$$$$$$$$@@$$$$$$$$$$$****
__________,,,__*$$$$$$@.$$$$$$,,,,,,
_____,,$$$$$$$$$$$$$* @ *$$$$$$$$$$$$,,,
____*$$$$$$$$$$$$$*_@@_*$$$$$$$$$$$$$
___,,*$$$$$$$$$$$$$__.@.__*$$$$$$$$$$$$$,,
_,,*___*$$$$$$$$$$$___*___*$$$$$$$$$$*__ *',,
*____,,*$$$$$$$$$$_________$$$$$$$$$$*,,____*
______,;$*$,$$**'____________**'$$***,,
____,;'*___'_.*__________________*___ '*,,
,,,,.;*____________---____________ _ ____ '**,,,,
سلام من آپم یه سری بزن بهم خوشحال میشم
در ضمن وب خوبی داری
موفق باشی
یا علی